English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (8218 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
relationship U نحوه اتصال دو چیز مشابه
relationships U نحوه اتصال دو چیز مشابه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
schematic U نمایش قط عات سیستم و نحوه اتصال آنها
enhanced U استاندارد نحوه ارسال داده با سرعت بالا از یک اتصال پورت موازی
enhancing U استاندارد نحوه ارسال داده با سرعت بالا از یک اتصال پورت موازی
enhances U استاندارد نحوه ارسال داده با سرعت بالا از یک اتصال پورت موازی
enhance U استاندارد نحوه ارسال داده با سرعت بالا از یک اتصال پورت موازی
epp U استانداردی که نحوه ارسال داده با سرعت بال روی اتصال پورت موازی را نشان میدهد
tables U ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
tabling U ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
tabled U ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
table U ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
emulation U رفتار یک چاپگر یا کامپیوتر که دقیقاگ مشابه دیگری باشد و به برنامههای مشابه اجازه اجرا و به دادههای مشابه اجازه پردازش می دهند
directories U روش اطمینان از اطلاعات مشابه و به روز فایلهای دو دایرکتوری مشابه در دو کامپیوتر
directory U روش اطمینان از اطلاعات مشابه و به روز فایلهای دو دایرکتوری مشابه در دو کامپیوتر
male connector U ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
layers U لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patch U کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
patches U کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layer U لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
PPP U پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
fiber U نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibre U نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
connector U وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
fibres U نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
contacts U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacting U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacted U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contact U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings U سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
DB connector U اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
swivel U اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
linkage U مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
drawbar U بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
swivels U اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivelled U اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
linkages U مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
RJ connector U نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
cascade connection U اتصال کاسکاد اتصال پلهای
lead U قطب اتصال سیم اتصال
slip road U سینه کش اتصال فراز اتصال
leads U قطب اتصال سیم اتصال
terminal U محل اتصال پیچ اتصال
ramps U سینه کش اتصال فراز اتصال
ramp U سینه کش اتصال فراز اتصال
terminals U محل اتصال پیچ اتصال
procedure U نحوه عمل
dealing arrangments U نحوه توزیع
usages U نحوه استعمال
usage U نحوه استعمال
delivery terms U نحوه تحویل
T connector U اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
operations U نحوه استفاده ازدستگاهها
ratings U نحوه عملکرد مجاز
rating U نحوه عملکرد مجاز
line of duty U نحوه انجام وفیفه
syntax checker U مقابله نحوه گری
planning U سازماندهی نحوه انجام کاری
functional U مربوط به نحوه کار چیزی
fitness report U گزارش ارزیابی از نحوه خدمتی
specific performance U نحوه اجرای معین در قرارداد
structure U نحوه سازماندهی یا فرمت چیزی
performance U نحوه کار کسی یا چیزی
scenarios U طرح ها [نحوه رفتار] [سناریو]
scenario U طرح [نحوه رفتار] [سناریو]
performances U نحوه کار کسی یا چیزی
structures U نحوه سازماندهی یا فرمت چیزی
contract record U سوابق نحوه پیشرفت قرارداد
structuring U نحوه سازماندهی یا فرمت چیزی
instruct U بیان نحوه کار به کسی یا به کامپیوتر
instructing U بیان نحوه کار به کسی یا به کامپیوتر
demonstrate U نشان دادن نحوه کار چیزی
demonstrating U نشان دادن نحوه کار چیزی
demonstrates U نشان دادن نحوه کار چیزی
instructed U بیان نحوه کار به کسی یا به کامپیوتر
formats U قوانینی که نحوه قرار گرفتن عملوندها
format U قوانینی که نحوه قرار گرفتن عملوندها
demonstrated U نشان دادن نحوه کار چیزی
instructs U بیان نحوه کار به کسی یا به کامپیوتر
cookbooks U راهنمای نحوه نصب واستفاده از برنامه
cookbook U راهنمای نحوه نصب واستفاده از برنامه
to tick U کار کردن به نحوه ویژه یا درست
interfaces U 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interface U 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
direction U دستوراتی که نحوه استفاده از چیزی را نشان می دهند
manual U کتابچهای که نحوه نصب سیستم را نشان میدهد
demonstration U عمل نشان دادن نحوه کار چیزی
demo U عمل نشان دادن نحوه کار چیزی
demonstrations U عمل نشان دادن نحوه کار چیزی
consumer research U تحقیق درخصوص احتیاجات و نحوه خریدمصرف کنندگان
subscriber's line U اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
manual U کتابچهای که نحوه استفاده از سیستم یا وسیله را نشان میدهد
MAPI U که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را نشان میدهد
maps U شرح نحوه ارتباط رکوردها و فیلدها در پایگاه داده ها
The way he eats his food disgusts [revolts] [repulses] me. U به نحوه ای که او [مرد] غذا می خورد حال من را بهم می زند.
map U شرح نحوه ارتباط رکوردها و فیلدها در پایگاه داده ها
mail application programming interface U که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را بیان می کنند
systems analysis U برنامهای که نحوه کار سیستم کامپیوتری را کنترل میکند
package U برنامههای کامپیوتر و نحوه کار برای اهداف مخصوص
packaged U برنامههای کامپیوتر و نحوه کار برای اهداف مخصوص
packages U برنامههای کامپیوتر و نحوه کار برای اهداف مخصوص
manual U متنی که نحوه استفاده از سیستم یا نرم افزار را نشان می دهند
users U دستورالعمل شرح نحوه استفاده از بسته نرم افزاری یا سیستم
compacting U استانداردی که نحوه ذخیره سازی موسیقی به صورت مجموعهای از اعداد
compacted U استانداردی که نحوه ذخیره سازی موسیقی به صورت مجموعهای از اعداد
compact U استانداردی که نحوه ذخیره سازی موسیقی به صورت مجموعهای از اعداد
liquidated damages U خسارتی که نحوه محاسبه و پرداخت ان در قرارداد ذکر گردیده است
compacts U استانداردی که نحوه ذخیره سازی موسیقی به صورت مجموعهای از اعداد
user U دستورالعمل شرح نحوه استفاده از بسته نرم افزاری یا سیستم
demo U قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد
communication U پارامتر هایی که نحوه کنترل ارسال داده را بیان می کنند
unliquidated damages U خسارتهایی که نحوه محاسبه و پرداخت انها در قرارداد ذکرنشده است
demonstrations U قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد
cash-and-carry U نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
XMS U قوانینی که نحوه دستیابی برنامه یه حافظه گسترده در PC را بیان میکند
cash-and-carries U نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
cash and carry U نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
demonstration U قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد
precedence U قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی
corresponding U مشابه
analogous U مشابه
semblable U مشابه
related <adj.> U مشابه
allo U مشابه
alike <adj.> U مشابه
elementary U مشابه
homogeneous U مشابه
similar U مشابه
quasi U مشابه
similar <adj.> U مشابه
like <adj.> U مشابه
resembling <adj.> U مشابه
akin <adj.> U مشابه
lossy compression U مشابه 6-23
CD DA U استاندارد مربوط به نحوه ذخیره سازی موسیقی به صورت مجموعهای از اعداد
implied assumpist U تعهد غیر رسمی که از نحوه عمل متعهد ناشی و استنباط میشود
ISO/OSI model U معماری چند لایه که نحوه کار کامپیوتر و شبکه را بیان میکند
CD audio U استاندارد مربوط به نحوه ذخیره سازی موسیقی به صورت مجموعهای از اعداد
break clause U عبارتی درقرارداد که در ان نحوه نقض قرارداد شرح داده شده است
storage U نحوه اختصاص حافظه به کاربران مختلف , مثل برنامه ها , متغیرها, داده ,.....
doctrines U اصولی که نحوه اجرا و پیاده کردن یک ایده ئولوژی را تعیین میکند
doctrine U اصولی که نحوه اجرا و پیاده کردن یک ایده ئولوژی را تعیین میکند
IFF U استاندارد نحوه ذخیره سازی داده در Amiga در برخی سیستمهای گرافیکی
synthesising U مشابه 9821
look-alike U برنامه مشابه
look-alikes U برنامه مشابه
look alike U برنامه مشابه
similarly U بطور مشابه
synthesises U مشابه 9821
decoding U مشابه 2860
designs U مشابه 2979
register U مشابه 8481
registering U مشابه 8481
registers U مشابه 8481
cal U مشابه 1502
synthesised U مشابه 9821
users U مشابه 10322
reconfigure U مشابه 8375
electronic U مشابه 3510
recovery U مشابه 8398
least significant digit U مشابه 5781
exclusive U مشابه 3824
IBM U مشابه 4963
pim U مشابه 7515
IRTF U مشابه 55423
IBM U مشابه 4962
parity price U قیمت مشابه
recoveries U مشابه 8398
breakdowns U مشابه 1352
breakdown U مشابه 1352
multi scan monitor U مشابه 6632
multifunctional U مشابه 6716
peripheral U مشابه 7489
HMA U مشابه 4812
bracket U مشابه 1329
synthesize U مشابه 9821
synthesized U مشابه 9821
quantize U مشابه 8181
user U مشابه 10322
product group U کالاهی مشابه
GUI U مشابه 4601
synthesizes U مشابه 9821
synthesizing U مشابه 9821
window U مشابه 10682
design U مشابه 2979
MByte U مشابه 6304
bridging U مشابه 1361
slew U مشابه 9308
MHS U مشابه 6444
congener U مشابه متجانس
in kind <idiom> U به طریقی مشابه
equalled U مشابه بودن
equalling U مشابه بودن
equals U مشابه بودن
uncommitted logic array U مشابه 10328
scale U مشابه 8865
rounding U مشابه 8762
correspound U مشابه بودن
storage U مشابه 9641
status U مشابه 9596
carrier U مشابه 1595
Recent search history Forum search
2New Format
2مهرآسا
1محمد حسین صحرائی
1واژه برزین برای تلفظ بهتر در انگلیسی بصورت Berzin نوشته شود یا Barzin?
0نحوه کار با نرم افزار waze
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com